معاونت اجتماعی
معاونت علمی
معاونت قرآنی
اخبار مجتمع
تاریخ خبر:: 1399/4/28
مدارک مورد نیاز:
داشتن حساب سیبا
یک عدد پوشه صورتی بهمراه گیره
تأییدیه اخلاقی از طرف دو نفر معتمد محل...
دین و دعوت
تاریخ خبر:: 1399/10/30
شیرینترین آیهی قرآن به گمانم این آیه است:
«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»(ضحی،۵)
(و به زودی...
اجتماعی
تاریخ خبر:: 1399/10/30
انسان موجودی است که آرزوی جاودانگی دارد و این آرزو، مخصوص اوست.
بر این اساس فقط انسان است که از مرگ...
جدیدترین فایل دانلود اسلامی
پرطرفدارترین فایل کاربردی
پیوند های پیشنهادی
پیوند مراکز دینی
پیوند های مرتبط
1399/7/28
زیربنای همه جهتگیریهای انسان در زندگی، بینش و باورهای اوست. بنابراین بینش بالاترین نقش را در زندگی فردی و اجتماعی انسان به عهده دارد. اگر باورهای انسان در زندگی صحیح و مطابق با خواستههای خالق هستی باشد، زندگی او در مسیر صحیح و کارآمدی قرار خواهد گرفت، اما به عکس اگر بینش و باور انسان، نادرست باشد، فرد را به بیراهه میکشاند و در نتیجه زندگی ناکارامدی خواهد داشت.
در بسیاری از مواقع اعطای بینش و اصلاح نگرشها مستقیما به تغییر رفتار و عملکرد فرد خواهد انجامید.
در راستای تغییر رفتارهای نامناسب، بهترین روش تغییر بینشها و نگرشهای افراد نسبت به امور و جایگزین کردن باورهای جدید به جای باورهای اشتباه و نادرست است.
اما منظور از بینش چیست؟
بینش ما را مجموعهای از اصول و قواعدی تشکیل میدهد که از مسالهی ایمان به خدا و توحید آغاز و به مسالهی ایمان به آخرت ختم میگردد.
بینش و اندیشهی اسلامی شامل مجموعهای از حقیقتهای بنیادین و باورمدار است که نگرش خاصی را در مورد خدا، انسان، ارتباط بین خدا و انسان، جهان هستی و قوانینی که بر این جهان حاکم است، دنیا، مرگ و آخرت و به صورت کلی عالم غیب و عالم شهاده، ارائه میدهد.
در قرآن در چندین مورد به این بینشها و رهنمودها اشاره شده است:
(قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ) ( انعام آیهی ۱۰۴)
(آیات الهی و کتب آسمانی که سبب بصیرت شماست، البته از طرف پروردگارتان آمد، پس هر کس بصیرت یافت، خود به سعادت رسید و هر کس که کور بماند خود در زیان افتاد و من نگهبان شما نیستم.)
(وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي ۚ هَٰذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ) (اعراف آیهی ۲۰۳)
(و هر زمان که تو آیتی برآنها نیاوری بر تو اعتراض کنند که چرا آیتی فراهم نساختی؟ بگو: من تنها پیروی از آن چه از خدایم به من وحی رسد خواهم کرد، این آیات قرآن است مایهی بصیرتهایی از جانب پروردگار شما و هدایت و رحمتی برای گروهی که ایمان آورند.)
(قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَٰؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا) (اسرا آیهی ۱۰۲)
(موسی به فرعون پاسخ داد که تو خود کاملا دانستهای که این آیات را برای هدایت و بینایی (خلق) جز خدای آسمانها و زمین نفرستاده و من ای فرعون، تو را شخصی جاهل و لایق هلاک میپندارم).
(هَٰذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ) (جاثیه آیهی ۲۰)
(این قرآن برای عموم مردم مایه بصیرت بسیار و برای اهل یقین موجب هدایت و رحمت پروردگار است.)
(تَبْصِرَةً وَذِكْرَىٰ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ) (ق آیهی ۸)
(تا موجب بصیرتی باشد (در برهان الهیّت) و تذکری برای هر بندهای که رو به درگاه خدا آرد.)
مقصود از (بصائر) در این آیات چیست؟
بصائر، رهنمودهای الهی در قرآن کریم است که عقل و حواس را با کلیدهای معرفت شناحتی یاری میرساند که به آن دو توانایی میدهد نگاهی درست به حوزههای آفرینش بیفکنند، سپس از رهگذر تعیین مسیر عقل و حواس، نتایج علم را درست بهکار گیرند و آن دو را از در افتادن در حوزههای خرافه و پندار و گمان دور بدارند.
از سوی دیگر این نکته قابل توجه و تامل است که وجود بصائر در صورت نبودعقل و حواس یا ناتوانی آن دو، به معرفت و شناخت نمیانجامد و این حالت مانند وجود نور و خورشید در مقابل نابینا میماند، از این رو ازهنمودهای الهی (بصائر) در قرآن، تنها اولو الالباب یعنی صاحبان عقول روشن و حواس سالم از وحی بهرمند میشوند و علت بیبهره ماندن کافران از وحی، بازماندن عقل و حواس از کار خود است.
( إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ) (بقره آیهی ۶
(ای رسول ما) کافران را یکسان است که ایشان را بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد).
(خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ) (بقره آیهی ۷ )
(خدا مهر نهاد بر دلها و گوشهای ایشان و بر چشمهای ایشان پرده افتاده است و ایشان را عذابی سخت خواهد بود.) ( فلسفه تربیت اسلامی، ماجد عرسان کیلانی، صفحهی ۲۹۰).
۱- امتیازی که قرآن در ارائهی بینش دارد این است که چون این بینشها از جانب خداست، به صورت کامل، فراگیر و هماهنگ با فطرت سالم بشری نازل شده و پاسخگوی کلیهی نیازهای حقیقی اوست و این پاسخگویی، مقید به هیچ زمان، مکان و سطح معینی از پیشرفت یا مرحلهای خاص از آن نمیباشد، بلکه آفریدگار حکیم از همان روزی که این بینشها را بیان فرموده به همهی نیازهای بشری از اول تا آخر آگاه بوده است و طبیعت و فطرت او را میشناسد و میداند به چه چیزهایی نیازمند است و چگونه ممکن است به این نیازهایی که دائما در حال به روز شدن است، پاسخ گوید.( مبانی تفکر اسلامی ، سید قطب، مترجم ابوبکر حسن زاده، ص ۴۰)
۲- امتیاز دیگر بینش قرآنی، در کمال، تکامل و هماهنگی آن جلوهگر میشود، بینش قرآنی مجموعهای از آراء و دیدگاههای جدا از هم نیست که ارتباطی با هم نداشته باشند، بلکه هر حقیقت و اصلی که بینش قرآنی بر آن استوار است، به عنوان عضو یک مجموعهی کامل و هماهنگ نقش خود را در آن مجموعه به نحو احسن انجام میدهد. و در صورت جدا شدن از آن، روح و حقیقت خود را از دست میدهد. ( همان منبع ، ص ۵۳)
۳- بینشی که قرآن ارائه میدهد آمادگی برای هماهنگی و روبرو شدن با تغیرات و دگرگونی هایی که در تمدن بشری اتفاق میافتد، را دارد و از آن جا که تغییر، تجدد و پیشرفت از سنتهای خداوند در حیات اجتماعی بشر میباشد، خداوند آن را مورد عنایت قرار داده است.
۴- آسان و قابل فهم بودن برای نوع بشر از دیگر امتیازات بینش الهی است. به این دلیل خداوند فهم و درک بینشی که ارائه میدهد را متوقف عالم بودن کسی نکرده است زیرا مقولهی باور و بینش از نیازهای اولیه زندگی بشر است. به تعبیر (یوسف قرضاوی) که در مورد قرآن میگوید: قرآن نه کتاب فقط برای عقلگرایان است و نه برعکس، فقط از آن احساسگرایان، نه فقط از آن برونگرایان است و نه بر عکس، فقط از آن درونگرایان، نه کتاب ایدآلیستهاست و نه بر عکس کتاب رئالیستها، نه از آن فردگرایان است و نه بر عکس از آن جامعهگرایان، نه کتاب دولتمردان است و نه بر عکس کتاب شهروندان، نه از آن ثروتمندان است و نه بر عکس از آن مستمندان، نه کتاب مردان است و نه بر عکس کتاب زنان، قرآن کتاب همگان است. ( قرآن منشور زندگی، یوسف قرضاوی، مترجم ، عبدالعزیز سلیمی، ص ۱۱۱)
۵- یکی دیگر از ویژگیهای بینش الهی جامع بودن آن است. به این معنا که تنها عقل را خطاب قرار نمیدهد یا فقط صرفا خطاب قرآن با قلب انسان نیست، بلکه تمام کیان انسان را خطاب قرار میدهد.
(استاد عباس العقاد) میگوید:
قرآن عقل انسان را مورد خطاب قرار میدهد، اما در مورد سخن گفتن با وجدان و روان او نیز کوتاهی نمیکند و از دیدگاه منهج قرآن در ارائهی بینش، کنکاش عقلی راهی است که از طریق آن وجدان و قلب انسان به حقیقت میرسد و اندیشیدن بابی از ابواب هدایت است که به وسیلهی آن ایمان تحقق پیدا مینماید.
(قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ) ( سبا آیهی ۴۶)
(بگو که من به یک سخن شما را پند میدهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید و (دربارهی من) عقل و فکرت کار بندید تا به خوبی دریابید که صاحب شما امت را جنون نیست، او جز این نیست که رسول خداست و از عذاب سخت روز قیامت که شما را در پیش است میترساند.)
( يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ ۖ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ) (بقره آیهی ۲۱۹)
(ای پیغمبر) از تو از حکم شراب و قمار میپرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست. و نیز سؤال کنند تو را که چه در راه خدا انفاق کنند؟ جواب ده: آنچه زائد (بر ضروری زندگانی) است. خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید).
گستردگی و فراگیری در بینش هیچگاه از این فراتر نمیتواند برود که همزمان روح و جسم و عقل و ضمیر انسان را مورد خطاب قرار دهد و در حق هیچ یک از ملکات و ابعاد وجودی انسان احجاف ننماید و راه افراط را نیز در پیش نگیرد. ( به نقل از کتاب قرآن منشور زندگی قرضاوی، ص ۱۱۴)
۶- از دیگر ویژگیهای بینش الهی این است که با وجود ارتباط، پیوستگی و هماهنگی در بین کلیهی جهات و جوانب حقیقت، سهم و حق هر یک از آنها را به اندازهی شایستگی و لیاقتش، در میزان الهی برایش در نظر گرفته است.
و میبینیم که بخش بیان حقیقت الوهیت و ویژگیهای آن و مسئلهی الوهیت و عبودیت بارزترین و فراگیرترین حقایقی است که سبک قرآنی به بیان آنها میپردازد. بعد از بیان این دو حقیقت، میبینیم که بیان حقیقت عالم غیب که شامل قدر و دنیای آخرت نیز میباشد، سهم فراوانی از سیاق قرآنی را به خود اختصاص داده است. بعد از آنها حقیقت انسان، حقیقت عالم هستی و حقیقت حیات هر یک به اندازهی لازم، سهم خود را که هماهنگ و متناسب با حقیقت آنها در عالم واقع است، دریافت میدارند. ( مبانی تفکر اسلامی ، ص ۸۵)
۷- بینش قرآنی تنها یک جهت و جنبهی خاص از کل حقیقت زیبا، هماهنگ و مرتبط با هم را به طور مستقل و جدا از سایر جوانب آن مورد بررسی قرار نمیدهد، به این صورت که عالم شهادت در آن با عالم غیب، پیوند یافته و حقایق جهان، حیات و انسان به حقیقت الوهیت پیوسته است. در بینش قرآنی دنیا، آخرت و حیات انسان در زمین با حیات فرشتگان در ملکوت برین کاملا با هم هماهنگ و مرتبط بوده است.
در سیاق قرآنی چندین حقیقت عرضه میشود با توجه به این که هر بار یکی از آنها مورد توجه واهتمام بیشتر قرار گرفته است، مثلا وقتی در یک سیاق نقطهی مورد توجه، آشنا کردن مردم به پروردگار است، میبینیم این حقیقت در ضمن بیان آثار قدرت مطلق الهی در مشاهدهی عالم هستی و خاستگاه حیات انسان، در عالم غیب و شهادت به شیوهای یکسان تجلی مییابد.
در جای دیگر وقتی نقطهی مورد توجه بیان حقیقت عالم هستی است، میبینیم ارتباط بین حقیقت الوهیت و حقیقت هستی کاملا روشن است و در این میان سیاق قرآنی به سوی حقیقت حیات و جاندارن و سنن خدا در مورد حیات و عالم هستی روی میآورد و به بیان آنها میپردازد و زمانی که نقطهی مورد اهتمام آن بر بیان حقیقت انسان است، متوجه میشویم که ارتباط حقیقت انسان با حقیقت الوهیت و با جهان هستی و حیات و با عالم غیب و شهادت به طور یکسان، کاملا واضح و نمایان است. یا وقتی که در این سیاق بیان روز قیامت، در کانون توجهی خود قرار میدهد، به ذکر همین دنیا نیز میپردازد و هر دو دنیا را با خداوند و سایر حقایق مرتبط میسازد. ( مبانی تفکر اسلامی ، ص ۸۴)